شاگرد اول

شاگرد اول

سر و صدای بچه های کلاس میاد(خانو معلم،خانوم معلم،نکش،آقا نزن،اِ میگم،
خانوم اجازه هست،خانوم اجازه هست)

ناهید:ساکت!بهتون میگم ساکت!بزارید ببینم این شهرام چی میخواد بگه بگو شهرام
شهرام:خانوم ابنها اذیت میکنن،میگم من که شاگرد اولم چرا شما آخه آخر کلاس منو پیش این تنبلها نشوندین


ناهید:شهرام خان،درسته شما شاگرد اولی ولی تو تنبلی
ناهید:
البته با سوادی باهنری با نظم و انظباطی
اما نگو تو از کتاب و درس و مشق و فارسی
تو دیکته و جبر و حساب توتنبل کلاسی
شهرام:
خانوم درس چیه؟کتاب چیه؟هندسه و حساب چیه؟
ناهید:
ساکت!پس چی چیه؟
شهرام:
خانوم من عاشقم!



منی که تو عشق و عاشقی شاگرد اول هستم
خانوم معلم چرا آخر کلاس نشستم
منی که تو عشق و عاشقی شاگرد اول هستم
خانوم معلم چرا آخر کلاس نشستم

تو کلاس درسی که معلمش تو بودی
الف اول و یای آخرش تو بودی
تو کلاس درس تو از امتحان نترسیدم
اونی که ازش می ترسیدم خود تو بودی،اونی که ازش می ترسیدم خود تو بودی
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی


پدر عشق بسوزه بسوزم بسوزه
که شدم به خاطرش با نمره بیست رفوزه
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی



تو دیکته و جبر و حساب اگه تنبل هستم
تو درس عاشقی شاگرد اول هستم
نمره بیست دادی به انظباطم
عزیزم بیست نمیخوام بوسه میخوام عاشق بوسه هاتم
پدر عشق بسوزه بسوزم بسوزه
که شدم به خاطرش با نمره بیست رفوزه
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی


منی که لحظه به لحظه عشق رو خواهش کردم
با سر انگشت خیال موتو نوازش کردم
منی که مثل خدا تو رو ستایش کردم
منی که به خاطرت با غصه سازش کردم،منی که به خاطرت با غصه سازش کردم
کی کجا یادم میره نگاه اول عشق اول
تو کلاس عاشقی درس اول مشق اول
کی کجا یادم میره نگاه اول عشق اول
تو کلاس عاشقی درس اول مشق اول
پدر عشق بسوزه بسوزم بسوزه
که شدم به خاطرش با نمره بیست رفوزه


آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
آخ که چه بد کردی،راهمو سد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی
شاگرد اول کلاس عشقتو رد کردی
پدر عشق بسوزه بسوزم بسوزه
که شدم به خاطرش با نمره بیست... رفوزه.....تنبل
شهرام:خانوم اجازه هست
ناهید:نه خیر اجازه نیست بگیر بشین تنبل



نظرات شما عزیزان:

؟؟؟؟؟
ساعت9:20---13 خرداد 1392
خیلی بی مزه بودپاسخ: سلام مرسی از حضورت . مرسی که نظر دادی . اما بدم میاد کسی بدون اسم نظر بزاره . لااقل اسم کوچیکت رو بگو .

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اشعار ، ،

تاريخ : یک شنبه 12 خرداد 1392 | 2:21 قبل از ظهر | نویسنده : روزبه رجبی |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.